‏نمایش پست‌ها با برچسب ستار بهشتی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب ستار بهشتی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۱ دی ۹, شنبه

تصادف شدید و مشکوک داماد خانواده ستار بهشتی



مصطفی اسلامی تنها داماد خانواده ستار بهشتی در حالیکه در رباط کریم در حال رانندگی بود بر اثر برخورد یک دستگاه وانت با موتور سیکلت اش روانه بیمارستان شده است.

سحام نیوز گزارش داده است که این حادثه روز چهارشنبه اتفاق افتاده است.

مصطفی اسلامی همسر سحرالسادات بهشتی خواهر ستار است و این دو دارای یک فرزند هستند.

آقای اسلامی که پس از قتل ستار بهشتی در زندان برای شناسایی و دریافت جسد او به پزشکی قانونی مراجعه کرده بود، همواره مورد تهدید مأمورین امنیتی قرار داشت و پیش از این چندین بار از سوی مأموران مورد فحاشی نیز قرار گرفته بود.

او در حال حاضر در بیمارستان فاطمه الزهرای رباط کریم تحت عمل جراحی قرار گرفته است. منابع بیمارستانی از شکستگی در دو ناحیه ساق پای چپ وی و نیاز به پلاتین گذاری برای وی خبر می دهند.

۱۳۹۱ آبان ۲۳, سه‌شنبه

برسد به دست مادر ستار بهشتی...


مادر عزیزم...



سلام گرمم را در این هوای سرد بس ناجوانمردانه از راه دور با قلبی شکسته و عزادار پذیرا باش.
مادرم این نخستین بار نیست فرزندی از فرزندان تو را کشته اند و آخرین بار نیز نخواهد بود زیرا به وسعت تاریخ
در این سرزمین مسخ شده،آزادی را جز خون عزیزترین فرزندان این آب و خاک بهایی نبوده و نخواهد بود.
مادرم پیش از "ستار" عزیز پرپر شدن هیچ گل دیگری چون "فرزاد کمانگر" اینسان قلب مرا به درد نیاورده بود و وجودم را بدین گونه به آتش نکشیده بود.
خدای را شاهد میگیرم که با هر ناله ی تو خون گریستم و با هر شعله ی آتش درونت هزاران بار سوختم.
مادرم ماه ها بود که ناامیدی بر تار و پود جانم چیره گشته بود؛دیگر توان نوشتن را در خود نمی دیدم،قلم را به کناری افکنده بودم و غرق در سرخوردگی وسکوت و شکسته بالی مرگ را به انتظار نشسته بودم.
اما مادرم،آتشی که فرزندت به قلبم کشید ققنوس وار دگرباره مرا از من به در آورد و به من زندگی دوباره بخشید و تار و پود جانم را با رشته رشته های امید دگرباره در هم تنید...
"ستار" به من راه را نشان داد...
او به من آموخت راه آزادی را شکستی نیست،یا به مقصد خواهیم رسید و در هوای آزادی نفس خواهیم کشید و یا در این راه جانمان را تقدیم می کنیم و با روحی آزاد از قفس اسارت پر خواهیم کشید.
و در این هردو جز پیروزی نخواهد بود.
مادرم سوگند به قطره قطره های اشکت...
سوگند به قطره قطره های خونش...
سوگند به نام بلند آزادی...
سوگند به سربه داران سر بلند...
به نام و یاد و راه شهیدان وطن...
به ذره ذره ی خاک ایرانم...
به قطره قطره ی خلیج همیشه پارس...
به قلمهای شکسته و دستان قلم شده ی شکسته دلان...
مادرم...
سوگند به
لحظه ی شیرین نفس کشیدن در هوای آزادی و لحظه ی آمدن و رفتن آخرین نفس در راه آزادی...
مادرم سوگند به آه های شب سوز مادران سوگوار و دلهای شکسته ی پدران داغدار...
که با تو پیمان می بندم که راهش را ادامه خواهم داد،دیگر در خود نخواهم شکست و دیگر از پای نخواهم نشست تا بنیاد این دیو مردم کش را از بیخ و بن برنکنم.یا در این راه فدا می شوم و به ستار و ستارها خواهم پیوست و چه ناقابل است جان من و ما در این راه.
مادرم بعد ازاین برای او گریه نکن،فرزندت را بنگر چه قهرمانانه و مشتاقانه مرگ را در آغوش کشید و تا همیشه به زندگی جاودانه رسید و کامیاب گردید.
مادرم بی تابی نکن ستار رفت اکنون تو ستارها داری،ما راه او را ادامه خواهیم داد،ما صدای او خواهیم بود،قلم او خواهیم شد،زبان سرخ و سر سبز او می شویم حتی اگر بر باد برویم.
مادرم دیگر برای او اشک نریز،بنگر چگونه نام و نشان فرزندت مرزها در نوردید و به گوش جهانیان رسید.
مادرم بنگر...
آینده را بنگر...
آن گاه که انتقام خون ستارها و نداها و سهراب ها را خواهیم گرفت و طومار این دیو مردم کش و جلادهایش را در هم خواهیم پیچید،آن زمان کوی ها و خیابان های ایران آزاد را بنگر که چگونه مزین به نام ستارها و فرزادها و نداها شده اند.
مادرم از این طرف فرزند کوچکترت و دیگر فرزندانت در سرتاسر این سرزمین دستان مقدست را از راه دور می بوسم.
اگر از ورای این دیوصفتان شما را مجال گذری بر سر مزار پاک فرزند شهیدت افتاد،سلام ما را به او برستان و از قول ما به او بگو که آرام و با خیال آسوده بخواب زیرا ما دیگر بیدار خواهیم بود و راه تو را تا دست یافتن به یکی از دو پیروزی ادامه خواهیم داد و برایش آخرین بار مادرانه این لالایی را در گوشش زمزمه کن:
لالایی،لای،لالایی،لای،لالایی
عزیز نازنین من لالایی
بخواب،این آخرین خواب تو شیرین
پس از این قهرمان قصه هایی
پس از این...
قهرمان قصه هایی

۱۳۹۱ آبان ۲۱, یکشنبه

اعتراض کوچک زاده به درخواست توکلی برای بررسی مرگ وبلاگ‌نویس (ستار بهشتی)

امان از این طویله مجلس ..... این حیواناتی که بظاهر نمایندگان مردم ایران هستند بجای دفاع از حقوق شهروندان اول بفکر منافع خودشان هستند بعد بفکر منافع نظام ولی فقیه کثیف که مثل بختک افتاده به جان مردم و خون ملت را داخل شیشه کرده.... فقط باید افسوس خورد....




مهدی کوچک زاده نماینده مردم تهران (از حامیان احمدی نژاد و از رهبران نیروهای "خود جوش") در جلسه علنی امروز یکشنبه مجلس  در ادامه تذکر خود با بیان اینکه دلم برای مظلومیت نظام می سوزد، مطالبی را می خواست در خصوص نطق احمد توکلی درباره کشته شدن وبلاگ نویس (ستار بهشتی) و همچنین پیگیری کمیسیون امنیت ملی در این خصوص مطرح کند که ابوترابی فرد به وی گفت: این بخش تذکر شما مربوط به ماده(77) نمی شود.
 
کوچک زاده در ادامه تصریح کرد: اگر شما مایل نیستید حرف بزنم، بگویید حرف زده نشود؛ چراکه من بیشتر از اینکه آبروی خودم مهم باشد، آبروی نظام مهم است.در ادامه تذکر کوچک زاده ابوترابی فرد با عنوان رئیس جلسه خطاب به وی گفت: اگر شما تذکر خارج از دستور بدهید باید به دیگران هم در این خصوص وقت داده شود.
نماینده مردم تهران  با وجود تذکرات و ممانعت ابوترابی فرد و همچنین قطع میکروفنش همچنان به  اعتراضات خود ادامه داد.