‏نمایش پست‌ها با برچسب پدر. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب پدر. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

پدر داوود صدری : فرزندم را کشتند، او را بسیجی معرفی کردند، اموالش را به سرقت بردند....



داوود صدری ۲۵ ساله، تکنیسین برق در شامگاه ۲۵ خرداد در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات در میدان آزادی تهران و درپی شلیک گلوله از بام پایگاه بسیج مقداد در ابتدای بزرگراه جناح به شهادت رسید. پيکر نيمه جان وی به همراه ۱۷ مضروب دیگر به بیمارستان رسول اکرم تهران منتقل گردید و ساعاتی بعد بر اثر شدت جراحات وارده ناشی از اصابت گلوله به قلب و طحال وی درگذشت.

پسر من بسیجی نبود، تو را به خدا دروغ ننویسید، روزنامه های داخل ایران یک بار زنگ زدند و هرچه که خودشان دوست داشتند را نوشتند. ما به کی اعتماد کنیم؟ مزد سی سال خدمت صادقانه من به مملکتم این بود که پسر جوان مرا کشتند بعد در بنیاد شهید به من گفتند باید افتخار هم بکنید که بچه شما بسیجی باشد، گفتم وقتی پسر من بسیجی نبود، چرا باید دروغ بگویم، پسرم یک کارمند معمولی بود که کشتند و حالا هم به مصلحت خود کشور است که قاتلش را معرفی کنند."

پسرم دنبال کارش رفته بود، ولی حتی اگر در تظاهرات هم شرکت کرده بود، آیا جواب یک شعار «رای من کو» گلوله بود؟ یعنی نمی توانستند صبوری کنند تا این همه مردم شب به خانه هایشان برگردند و باید تظاهرات را با گلوله تمام می کردند؟ من خودم نظامی بودم زمان شاه و اگر قانون تغییر نکرده باشد تا جایی که می دانم شلیک گلوله در دو صورت ممکن است. برای حفظ جان و اسلحه. یعنی برای مراقبت از این دو. تازه باید به سمت کمر به پایین را هدف قرار داد نه قلب و سینه یک بچه را. اینکه می گویند لباس شخصی ها به بچه من شلیک کرده اند، خب چرا باید دست این لباس شخصی ها اسلحه داد؟ اگر واقعا راست می گویند آیا به نفع خود کشور نیست که همین لباس شخصی ها را شناسایی و معرفی کنند؟

پسرم زمانی که گلوله خورد کیفی همراه او بود که کلیه مدارک اعم از گواهینامه، کارت ملی ، کارت پایان خدمت، دفترچه بانک به همراه سه میلیون تومان پول نقد که همان روز از بانک گرفته بود در همان کیف بود. همه مدارک را به ما برگرداندند به جز مبلغ نقدی را. وقتی مراجعه کردیم، گفتند حتما همانجا که تیر خورد، کیفش را دزدیدند. سوال من این است اگر کیف پسرم را مردم دزدیده بودند، کلیه مدارکی که در کیف بود را پس چطور به ما برگرداندند؟ من به اطلاعاتی ها می گویم کیف دست شماست، اما آنها می گویند دزد برده است....



نگارش : آرین میرذوالفقاری

۱۳۹۱ آبان ۲, سه‌شنبه

کلاه شرعی : ,,معاون رئیس جمهور,, در ازدواج موقت دختر باید اجازه پدر داشته باشد یا خیر از مراجع تقلید بی غیرت می‌پرسیم!



یکی دو هفته مانده به شروع سال تحصیلی جدید، حجت الاسلام قرائتی در نشستی با روسای دانشگاه‌های کشور درباره سالم سازی فضای فرهنگی دانشگاه ها صحبت کرد و بحث ازدواج موقت دانشجویی را به میان کشید. بحثی که آن روزها سر و صدای زیادی به پا کرد و حالا با گذشت یک ماه و نیم از آن زمان، واکنش ها درباره این جمله معروف که «ازدواج موقت باید در دانشگاه‌ها راه بیفتد؛ وگرنه در محیط دانشگاه انجام حرام و گناه افزایش پیدا می‌کند» همچنان ادامه دارد.
مجله مهر: حجت الاسلام قرائتی چند روز بعد از گفتن این جمله، مصاحبه ای کرد تا واکنش های رسانه ای را تعدیل کند. او در توضیح نظراتش گفته بود: «در مورد ازدواج موقت در دانشگاه ها من قبلا در این باره صحبت کردم اما برداشت اشتباهی از این موضوع شد،در حالیکه مسئله ازدواج موقت به این معنا نیست که دخترها در محیط دانشگاه صیغه شوند.  دانشجویان پسری که امکان ازدواج ندارند اما تمایل دارند که ازدواج کنند، می‌توانند با زنان بیوه جوانی که آمادگی دارند ازدواج کنند تا پس از اینکه تحصیلاتشان به پایان رسید بروند و ازدواج کنند.»
این پیشنهاد حجت الاسلام قرائتی بعد از پاسخ های مثبت و منفی که از کارشناسان اجتماعی دریافت کرد، از سوی مراجع رسمی هم بی جواب نماند تا معاون رئیس جمهور در امور خانواده اولین موضع گیری رسمی را در این باره داشته باشد. زهرا سجادی در این باره گفت: «حجت الاسلام قرائتی مطالبی را در زمینه ازدواج موقت برای حل یک سری مشکلات مطرح کردند اما در ازدواج موقت هم دختر باید اجازه پدر داشته باشد.»
او گفت که ازدواج موقت یک دستور دینی است و این مسئله قابل رد کردن نیست و اگر آن طور که اسلام نگاه می‌کند صورت گیرد مشکلی هم ندارد، چون هم تعداد خانم‌ها از آقایان بیشتر است و هم اینکه عوامل محیطی و آسیب‌ها بیشتر گریبان‌گیر آقایان است.
سجادی که با خبرگزاری فارس گفتگو می کرد، درباره زنان مطلقه و بیوه هم گفت: «برخی از خانم‌های بیوه و یا افرادی که به دلیلی از همسر خود جدا شدند اما با توجه به مشکلات خاص خود، امکان ازدواج مجدد را ندارند. اسلام برای پیشگیری از مشکلات، ازدواج موقت را قرار داده است اما ازدواج موقت هم شرایطی دارد.ازدواج موقت راه‌حل مقطعی است که تنها در مقطع خاص مشکل را حل می‌کند، در دستورت اسلام تاکید شده که اگر مرد نمی‌تواند عدالت را رعایت کند نباید همسر دیگری را اختیار کند.»

اذن پدر در ازدواج موقت
علمای شیعه، با توجه به نظرات متفاوتی که درباره اذن پدر در ازدواج موقت دارند در 5گروه قرار می گیرند. عده ای از آنها معتقدند در ازدواج موقت دختر باکره ای که به حد بلوغ رسیده و مصلحت خود را تشخیص می دهد، اذن پدر لازم است. عده ای آن را بنابر احتیاط واجب، لازم می دانند و بر اساس احکام دینی، در چنین موردی می توان به مرجع تقلید دیگری رجوع کرد. عده ای از مراجع، معتقدند اذن پدر در ازدواج موقت تکلیفا لازم است یعنی اگر بدون اذن پدر عقد خوانده شود صحیح است، ولی فردی که باید اجازه می‌گرفت و نگرفته، معصیت کار است. گروهی دیگر، اعتقاد دارند اذن پدر لازم نیست ولی خوب است رعایت شود. و در نهایت، عده ای معتقدند که ازدواج موقت درباره دختری که مستقل است و صلاح خود را می داند، نیازی به اذن پدر ندارد.

کدام مراجع اذن پدر را ضروری می دانند؟
آیات عظام امام خمینی(ره)، شبیری زنجانی، تبریزی و نوری همدانی عقیده دارند اذن پدر در ازدواج موقت لازم است. آیت الله سیستانی هم پیرو همین نظر هستند اما در دختری که متصدی امور زندگی خودش باشد اذن پدر را بنا بر احتیاط واجب لازم می‌دانند نه به فتوا.
آیت الله سیستانی در پاسخ به استفتای یکی از مقدانشان که پرسیده بود: «آیا صحیح است که اگر دختری بالغ باشد از نظر فکری و سنی، می تواند بدون اطلاع پدر صیغه پسری شود که بعد ها قصد ازدواج دارند؟» پاسخ داده اند: «صحّت ندارد و اذن پدر لازم است حتی اگر مستقل در شؤون زندگی باشد بنابر احتیاط واجب در این صورت.» اما در پاسخ به سوال دیگری با این مضمون که «اگر دختر و پسر ندانند که اجازه ی پدر دختر برای عقد موقت لازم است و بعد از جاری شدن عقد متوجه آن موضوع بشوند عقد آنها چه حکمی دارد؟» گفته اند عقد باطل است.

لازم است اما با احتیاط
اما آیات عظام خامنه ای، مکارم شیرازی، اراکی، خوئی، گلپایگانی، فاضل لنکرانی، صافی و وحید خراسانی، علمایی هستند که عقیده دارند در عقد ازدواج موقت بنا براحتیاط واجب اذن پدر لازم است. آیت الله مکارم شیرازی در توضیح المسائل خود در این باره می نویسند: دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد چنانچه باکره باشد احتیاط آن است که با اجازه پدر یا جد پدری ازدواج نماید ولی اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند اجازه او شرط نیست، همچنین اگر به پدر یا جد پدری دسترسی نباشد و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد یا این که دختر قبلاً شوهر کرده باشد که در این دو صورت نیز اجازه پدر و جد در ازدواج جدید لازم نیست.(مساله 2037-) اگر دختر باکره‌ نباشد و بکارتش‌ به‌ وسیله‌ شوهر کردن‌ یا به‌ واسطه‌ وطی‌ به‌ شبهه‌ و یا زنا از بین‌ رفته‌ باشد، اجازه‌ پدر و جد پدری‌ لازم‌ نیست‌.

نظر آیت الله بهجت درباره اذن پدر
به اعتقاد مرحوم آیت الله بهجت، اذن پدر در ازدواج موقت تکلیفاً لازم است و اگر عقد بدون اذن پدر خوانده شود صحیح است، اما چیزی از گناه فرد کم نمی کند. در استفتایی که یکی از مقلدان آیت الله بهجت از ایشان داشتند، سوال شده بود: «یا دختر باکره‏اى را که بالغ و عاقل و رشیده است، بى‏اذن پدر او مى‏توان متعه کرد؟» که پاسخ آیت الله بهجت این طور بود: «بنابر احتیاط، تکلیفا باید از پدر یا جدّ پدرى خود اجازه بگیرد، چون تکوینا مفسده دارد.»
ایشان در پاسخ به استفتای دیگری در رابطه با شرایط ازدواج موقت گفته اند: «باید در ازدواج موقت مهر و مدت معین شود و بنابر احتیاط با اجازه‏ى پدر دختر صیغه‏ى صحیح خوانده شود، و رابطه با نامحرم حرام است.»

دختر رشیده بالغه، بی نیاز از اذن پدر
اما آخرین رویکرد علما به مساله ازدواج موقت، رویکردی است که ازدواج دختر رشید و بالغ را بی نیاز از اذن پدر می داند. مثل آیت الله اردبیلی که معتقدند اگر دختر باکره ‏اى که به حدّ بلوغ رسیده و رشیده است ـ یعنى مصلحت خود را تشخیص مى ‏دهد ـ بتواند زندگانى خود را به نحو مستقل اداره کند و قدرت تصمیم‏ گیرى صحیح در امور زندگى خود را داشته باشد و بیم آن که فریب بخورد در میان نباشد، چنانچه بخواهد ازدواج کند، احتیاجى به اجازه پدر یا جدّ پدرى خود ندارد و در غیر این صورت، بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا جدّ پدرى خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و یا برادر لازم نیست. همچنین بنابر احتیاط واجب دخترى که باکره نیست نیز همین حکم را دارد.
آیت الله محمدصادق روحانی هم معتقدند در مورد دختر بالغه رشیده اذن ضروری نیست. ایشان در پاسخ به سوالی با این مضمون که «در سوره نساء آمده است که عقد باید با اجازه ولی و صاحب دختر باکره انجام شود. آیا ازدواج دختر باکره بی اذن ولی باطل است؟»، پاسخ داده اند: «آیه مختص است به دختر باکره غیر بالغه و غیر رشیده اما ازدواج دختر بالغه رشیده به حسب روایات نیازی به اجازه ولی ندارد.»

۱۳۹۱ خرداد ۱۹, جمعه

پدر حسین رونقی:من را تهدید کردند ,که شبانه گورت راگم کن وگرنه ..

پدر حسین رونقی:من را تهدید کردند که شبانه گم و گورت می کنیم طوریکه هیچ کس نتواند سراغت را بگیرد. 

پدر حسین رونقی ملکی: بازجوی پسرم گفت می کشیمت! او هر روز به سراغ پسرم می رود

به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، پدر حسین رونقی ملکی به کمپین گفت که پسرش در بیمارستان تحت فشار بازجویی است و بازجویش او را تهدید کرده تا اتهامات داخل پرونده اش را نپذیرد به او اجازه مرخصی پس از عمل جراحی داده نمی شود. پدر این زندانی گفت حتی بازجوی پسرش او را تهدید به کشتن کرده است.

احمد رونقی ملکی، پدر این زندانی سیاسی با اظهار ناراحتی از این وضعیت گفت:« غروب ۱۶ خرداد ماه بازجوی پسرم وارد بیمارستان شد و او را مورد بازجویی طولانی مدت قرار داد و به پسرم گفت اگر اتهاماتی که در پرونده اش آمده را قبول کند به او مرخصی درمانی داده خواهد شد. حسین هم گفت که من به هیچ عنوان این اتهامات را قبول نمی کنم. حسین آن روز به دلیل این حرکت دست به اعتصاب خشک زد اما یک روز بعد با اصرار پزشکانش اعتصابش را شکست. اما همچنان در اعتصاب غذای تر است و با سرم تغذیه می شود.»

احمد رونقی ملکی در پاسخ به این سوال که بازجوی پرونده پسرش چه سوال های از او کرده است به کمپین گفت:« او گفته است که اگر اتهامات را قبول نکنی ما به تو مرخصی نمی دهیم. من گفتم که شما اینجا حق تهدید و بازجویی ندارید. گفتم بگو چه کسی کلیه پسرم را از بین برده است، گفت من نمی دانم، من بازجوی دومش بودم. گفتم من حسین را سالم تحویل شما دادم. او قبل از زندان هیچ مشکلی نداشت، اما او گفت چرا مشکل داشته است. گفتم من تمام مدارک پزشکی فرزندم را که نشان می دهد او از چه تاریخی مبتلا به بیماری کلیوی شده به دفتر دادستان تحویل دادم. اما او مرتب می گفت که حسین قبلا مشکل جسمی داشته است و او بازجوی دومش بوده است. »

پدر حسین رونقی ملکی که مواجه با توهین و ضربه ای از سوی بازجوی پسرش شده است، گفت:« به او گفتم شما می گوید که حسین از خارجی ها پول می گرفته است، خوب بگوید که محل کارش کجا بوده؟ رییسش چه کسی بوده است؟ این پول ها به کدام حساب می رفته است؟ ما باید اینها را بدانیم. اما ایشان یک مشت به من زد و به مامور گفت که این را بیانداز بیرون. »

احمد رونقی ملکی گفت:« پس از این بحث ها حسین را به اتاق دیگری از بیمارستان انتقال دادند. ما را هم تهدید کردند که حق ملاقات نداریم. حتی من را تهدید کردند که شبانه گم و گورت می کنیم طوریکه هیچ کس نتواند سراغت را بگیرد. من همان شب نامه ای به دادستان نوشتم و از او خواستم تا برای امنیت فرزندم ، خودم و خانواده ام اقدام کند.»

پدر حسین رونقی ملکی خطاب به مسولان قضایی کشور گفت:« حسین اصلا حالش خوب نیست اما در این شرایط بازجویش مرتب به بیمارستان می رود و او را مورد بازجویی قرار می دهد در حالیکه از نظر قانونی دیگر حق بازجویی ندارد. اگر کوچکترین مشکلی برای فرزندم پیش بیاید بازجو ، قاضی پرونده اش و تمام مسولان قضایی کشور باید جوابگو باشند.»

احمد رونقی ملکی همچنین با اشاره به اینکه خودش نیز تهدید به کشتن شده است به کمپین گفت:« چرا باید کسانی اختیار داشته باشند که پدر زندانی سیاسی را تهدید به کشتن کنند و بگویند ما شما را می کشیم؟ چرا قانون در کشور اجرا نمی شود! من از مردن نمی ترسم بالاخره یک روز می میرم اما در کشور باید امنیت باشد. وقتی یک نفر از قدرت شخصیش استفاده کند و من، فرزندم و خانواده ام را روز روشن تهدید به مرگ کند من دیگر چطور می توانم در این مملکت زندگی کنم.»

حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی دچار از کار افتادگی یکی از کلیه هایش شده است. او چهار مرتبه در طول سه سال حسش مورد عمل جراحی قرار گرفت که هر بار بلافاصله پس ازعمل به زندان برگردانده شد. او در حال حاضر به گفته پزشکان متخصص نیاز به پنجمین عمل جراحی دارد. اما هنوز مقامات قضایی کشور با دادن مرخصی درمانی به او موافقت نکرده اند.

حسین رونقی ملکی در اعتراض به نگرفتن مرخصی درمانی در تاریخ ۳۰ اردبیهشت در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد و در تاریخ ۱۴ خرداد ماه به دنبال وخیم شدن حالش به بیمارستان منتقل شد. در تاریخ ۱۶ خرداد او مورد بازجویی در بیمارستان قرار گرفت و اجازه مرخصی درمانی او منوط به پذیرفتن اتهامایش شده است.