خانواده حسین رونقی ملکی در مصاحبه با "روز" اعلام کردند که هیچ خبری از این زندانی سیاسی ندارند و او از زمان آغاز اعتصاب غذایش هیچ تماسی با خانواده اش نگرفته.
احمد رونقی ملکی، پدر حسین رونقی ملکی به روز گفت: اگر پسرم بمیرد مسئولیت آن با کسانی است که قانون را زیر پا گذاشتند و پسر مرا از همه حقوق قانونی اش محروم کردند.
حسین رونقی ملکی، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس جوان از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به 15 سال حبس تعزیری محکوم شده. او 22 آذر 88 در خانه اش در شهرستان ملکان بازداشت شد. وکیلش او را از
نابغه های ایران می داند که دارای توانایی های خاص است و باید مورد احترام و توجه قرار گیرد نه اینکه زندانی شود.
اما این نابغه جوان که در زندان کلیه هایش آسیب دیده و 5 بار تحت عمل جراحی قرار گرفته به گفته خانواده اش از همه حقوق قانونی خود محروم است. او تاکنون اجازه یک روز مرخصی را نیز نداشته و وضعیت جسمانی اش روز به روز وخیم تر می شود.
آقای رونقی ملکی که با نام بابک خرمدین شناخته می شود از روز ششم خرداد ماه دست به اعتصاب غذا زده؛ اعتصابی که "در اعتراض به ناروایی ها و شکایت از دخالت اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در امور قضایی و سلب استقلال این قوه و تلاش برای احیای قانون اساسی، آیین دادرسی، استقلال قضایی و احیای حقوق زندانیان سیاسی و خانواده هایشان نظیر برخورداری از مرخصی، تلفن و ملاقات" آغاز شده است.
اعتصاب این زندانی سیاسی در حالی
صورت میگیرد که به دلیل وضعیت حاد کلیه هایش، پزشکان گفته اند این اعتصاب برای او خطر مرگ دارد.
زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی دیروز در تماس روز گفت که از زمان شروع اعتصاب هیچ خبری از فرزندش ندارد و راهی تهران است تا خبری بگیرد.خانم موسوی در اتوبوس ملکان ـ– تهران و در راه تهران بود. اما احمد رونقی ملکی، پدر حسین در مصاحبه با روز میگوید: حسین هیچ تماسی با ما نگرفته و هیچ خبری نداریم فقط میدانیم که در اعتصاب غذا است و به شدت نگران او هستیم.
آقای رونقی ملکی می افزاید: کلیه چپ پسرم از کار افتاده، کلیه راست او هم 25 در صد از کار افتاده بود و الان وضعیت وخیمی دارد. او نیاز به مرخصی استعلاجی دارد و اگر تا چند روز دیگر تحت عمل جراحی قرار نگیرد عفونت او را از پا در می آورد.
پدر حسین سپس می گوید: نگرانیم نمیدانیم چه باید بکنیم تاکنون دهها و صدها بار درخواست کرده ایم که بگذارند حسین براساس قانون به مرخصی بیاید و درمان شود و بازگردد اما کسی توجهی نکرد.دیگر درخواست هم نمیکنیم هزار بار نامه نوشتیم جوابی نگرفتیم زندگی مان در مسیر ملکان و تهران و در اتوبوس ها می گذرد اماباز خسته نمی شویم می رویم و می آییم و پی گیری میکنیم الان مادر حسین در راه تهران هست رفته پی گیری کند اما دیگر درخواستی نمیکنیم از کسی...
او می افزاید: پسر من براساس قانون حق استفاده از مرخصی و درمان دارد اگر پسر من بمیرد مسئولیت اش با همه کسانی است که قانون را زیر پا گذاشتند و او را از حقوق قانونی اش محروم کردند.
از پدر حسین می پرسم چرا به حسین مرخصی نمیدهند؟ آیا تاکنون در این مورد به شما توضیحی داده اند؟ می گوید: میخواهند حسین مصاحبه تلویزیونی و علیه خود اعتراف کند اما حسین به هیچ عنوان حاضر به چنین چیزی نیست. بعد می گویند اگر مرخصی دهیم حسین به خارج فرار میکند بارها به آنها گفته ام، الان باز هم می گویم پسر من اگر اهل فرار بود دست شما نمی افتاد. پسر من این همه هزینه میدهد به عشق کشورش و برای کشورش. او به هیچ وجه خاک کشورش را ترک نمیکند. حسین جانش را برای همین خاک میدهد اما از این خاک نمی رود.
آقای رونقی ملکی می افزاید: حسین من دارد بی گناه از دست می رود؛ اتهاماتی که به او زدند قانونی نبود دروغ بود حکمی که صادر کردند عادلانه نبود حکم کلی غلط دارد چگونه یک قاضی که نمیداند حسین در اراک درس میخوانده نه در کرج برای او حکمی 17 صفحه ای سراسر غلط صادر میکند؟ پسر من دارد قربانی کینه های بازجویان سپاه می شود و کسی هم پاسخگو نیست. اگر او بمیرد مسئولیت با همین هاست.
مادر حسین رونقی ملکی پیش از این به روز گفته بود: حسین چند بارجراحی شده، هر بار هم به زندان بازگشته. نه کسی هست به او برسد نه وضعیت زندان طوری است که او بتواند مداوا را ادامه دهد و استراحت کند. متاسفانه وضعیت اش اصلا خوب نیست و من خیلی نگران ام. رفتیم دادستانی و باز درخواست مرخصی کردیم گفتند دادستان نامه ای به سپاه نوشته ولی هنوز جوابی نیامده. پزشکان حسین نامه نوشته بودند که حسین نیاز به مرخصی دارد و وضعیت زندان برای او مساعد نیست، پزشکی قانونی هم تایید کرده بود اکنون هم دادستان نامه نوشته اما باز هم خبری نیست. بازجویان حسین و قاضی پیرعباسی مخالفت میکنند. نمیدانم دیگر چه میخواهند و به چی راضی می شوند؛ به اینکه حسین در زندان از بین برود؟
احمد رونقی ملکی، پدر این وبلاگ نویس نیز به روز گفته بود: حسین سالم بود که به زندان رفت اما در زندان کلیه هایش مشکل پیدا کرد و یک کلیه اش 80 درصد و کلیه دیگرش 20 درصد از بین رفت. وضعش اینقدر وخیم بود که او را از زندان به بیمارستان بردند و آن کلیه اش را که 80 درصد از بین رفته بود جراحی کردند، لوله گذاشتند و در حالیکه شدیدا نیاز به درمان و رسیدگی داشت مجددا به زندان بازگرداندند. در حالیکه پزشکان گفته بودند هوای زندان و وضعیت حاکم بر آن با وضعیت حسین، سازگار نیست، باید بیرون از زندان و زیر نظر متخصصین باشد و غذای مناسب و آرامش کامل داشته باشد و... که این طور نشد و او را به زندان بازگرداندند؛ هر چه هم ما گفتیم کسی به حرفمان توجهی نکرد...
او افزوده بود 400 میلیون وثیقه تودیع شده از سوی خانواده اش همچنان در پرونده حسین است اما تاکنون اجازه مرخصی به او نداده اند.