۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

آرین میرذوالفقاری : مصاحبه و فراخوان آکسیون روزکارگر با کانال جدید

 دوستان البته عذر میخوام کیفیت تصویر زیاد خوب نیست لینک اصلی تی وی فردا آماده میشود من هم باید زودتر اطلاع رسانی میکردم .... به بزرگی خودتان ببخشید 

امامی کاشانی، بالا کشیدن ۴ معدن از ثروتهای ملی و توصیه به آخرت!



آیت‌الله امامی کاشانی تاکید کرد که کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری باید به وظایف خود عمل کنند تا در دنیا و آخرت عزیز باشند.
اگر کسی به وظیفه‌اش در دنیا عمل کند، هم در دنیا و هم در آخرت عزیز است، وگرنه فقط خسران برای او به همراه خواهد داشت. 
آیت‌الله امامی کاشانی به جای توصیه‌ به کاندیداهای انتخاباتی بهتر است معدن سنگ چاه مرغی و ۳ معدن دیگر را به مردم پس بدهد. اگرآیت‌الله امامی کاشانی اعتقاد به آخرت دارند چرا معادن کشور را که ثروت ملی است خورده اند و یک کوزه آب هم روی آن، که البته نگرانیم یکوقت در گلوی مبارکشان گیر نکند. شما که لالائی بلدی و کاندیداها را از آخرت می ترسانی چرا خودت از آخرت نمی ترسی؟
معدن سنگ دهبید چاه مرغی متعلق به آیت الله امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران است که ۵ سال پیش عباس پالیزدار در دانشگاه بوعلی همدان در این باره می گوید: "یکی ازآقایان علما آمد گفت یک پسرمعلول جسمی دارم و می خواهم یک موسسه توانبخشی بسازم که پسرم هم زیر نظر خودم باشد. ما هم موسسه را ثبت کردیم. بعد آمد گفت که آقا من ساپورت مالی می خواهم فلان معدن سنگ دهبید فارس را که بهترین معدن سنگ دنیاست به من بدهید. بعد از چند وقت گفت کم است معدن دیگری در زنجان را هم به من واگذار کنید و تا به حال این آقا چهار معدن را تصاحب کرده به بهانه ساپورت یک موسسه توانبخشی. در این زمان دانشجویان با اصرار خواستند که نام این شخص چیست. پالیزار گفت آیت الله امامی کاشانی (عضو شورای نگهبان و یکی از ٤ امام جمعه موقت اما پای ثابت تهران)
......................................................
پی نوشت: اینها کلا به غارت اموال مردم عادت دارند. در صدر اسلام هم نفری یک شمشیر دست گرفته بودند و به غارت اموال بقیه مردم میپرداختند.


آرین میرذوالفقاری


۱۳۹۲ اردیبهشت ۷, شنبه

بگم بگم احمدی نژاد .... در صورت رد صلاحیت رحیم‌مشایی تقلب انتخاباتی در سال 1388 را افشا خواهم کرد !



سایت «بازتاب امروز» خبر داده محمود احمدی‌نژاد نواری در اختیار دارد که ثابت می‌کند رای واقعی وی در انتخابات سال ۸۸ حدود ۱۶ میلیون نفر بوده و نظام ۸ میلیون رای به نفع وی تقلب کرده است.
این سایت روز شنبه (هفتم اردیبهشت) نوشته احمدی‌نژاد در صورت رد صلاحیت اسفندیار رحیم‌مشایی٬ این نوار را که مربوط به مکالمات وی با برخی مقام‌های نظام در بامداد ۲۳ خرداد سال ۸۸ است٬ منتشر خواهد کرد.
«بازتاب امروز» افزوده در این مکالمات «از طرف برخی مسئولان به احمدی‌نژاد گزارش داده می‌شود که رای واقعی وی در انتخباات سال ۸۸ حدود ۱۶میلیون است.»
آن‌طور که این سایت نوشته است در این نوار مقام‌هایی که نامی از آن‌ها برده نشده گفته‌اند: «برای اینکه شائبه تقلب پیش نیاید و اختلاف آرا زیاد به نظر برسد، قرار است ۲۴ میلیون رای اعلام شود.»
«بازتاب امروز» در ادامه آورده در این نوار احمدی‌نژاد به «آن مسئولان تاکید می‌کند‌‌ همان رای واقعی وی که ۱۶میلیون است، اعلام شود و رای غیرواقعی اعلام نشود.»
این سایت می‌افزاید: «ادامه نوار٬ مربوط به تماس احمدی‌نژاد با مسئولان مختلف کشور است که در آن از آن‌ها خواسته شده، از اعلام رای غیرواقعی خودداری شده و‌‌ همان رای ۱۶میلیونی اعلام شود.»
سایت «بازتاب امروز» درباره این نوار صوتی احتمالاتی مطرح کرده که احتمال اول این است: «نوار مذکور اصالت نداشته و برای جنگ روانی علیه شورای نگهبان به آن دامن زده می‌شود.»
این سایت همچنین احتمال داده که نوار مذکور واقعیت داشته «و احمدی‌نژاد قصد دارد با بحث ۱۶ میلیون هم شورای نگهبان و نظام را متهم به تقلب کند.»
سایت «بازتاب امروز» ساعتی پس از انتشار این خبر بی‌انکه توضیحی ارائه کند٬ اقدام به حذف آن کرده است٬ اما لینک حذف شده٬ کش لینک و صفحه فریز شده این خبر موجود است.
این خبر در شرایطی منتشر و حذف شده که ظهر ۲۳ خرداد سال ۱۳۸۸ علی خامنه‌ای به عنوان بالا‌ترین مقام در جمهوری اسلامی نتیجه انتخابات را با صدور پیامی اعلام کرد.
در جمهوری اسلامی نخستین مرجع اعلام نتیجه انتخابات وزارت کشور و تنها مرجع تائید کننده نتایج شورای نگهبان است٬ اما در انتخابات سال ۸۸ خامنه‌ای در اقدامی بی‌سابقه پیش از این دو نهاد اجرایی و نظارتی نتیجه این دوره از انتخابات را اعلام و تائید کرد.
ساعتی پس از انتشار پیام جنجال برانگیز علی خامنه‌ای که احمدی‌نژاد را «پیروز» انتخابات معرفی کرد٬ وزارت کشور با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد احمدی‌نژاد با بیش از ۲۴ میلیون رای پیروز انتخابات است.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

برخورد غیر انسانی نوکران ولی فقیه با کاوه طاهری وبلاگ نویس زندانی

رفتارهای وحشیانه و غیر انسانی با وبلاگ نویس زندانی 



وبلاگ نویس زندانی کاوه طاهری قرار بود روز دوشنبه ۲ اردیبهشت ماه به دادگاه انقلاب برده شود ولی در آخرین لحظات به او اطلاع داده شد که دادگاه وی تا زمان نامعلومی به تعویق افتاده است.

اما روزسه شنبه ۳ اردیبهشت ماه بدون اطلاع قبلی وی را با دست بند و پابند و زنجیراز بند سبز زندان عادل آباد شیراز همراه با یک هوطن بهایی و تعدادی از زندانیان دیگر خارج و به سمت دادگاه های مختلف از جمله دادگاه انقلاب،اطلسی، فلکه شهرداری و... بردند.

از طرفی دیگر خطر جدی که می توانست جان این وبلاگ نویس زندانی و هموطن بهایی را به خطر اندازد این بود که تعدادی از دوستان زندانیان عادی در محل آمده بودند تا زندانیان عادی را فراری دهند و این مسئله می توانست منجر به درگیری مسلحانه نیروهای سرکوبگر با آنها گردد و عواقب فاجعه باری به بار آورد.

از طرفی دیگر فشارها و اذیت وآزارها علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی در بند سبز زندان عادل آباد شیراز شدت گرفته است که از جمله آنها وضعیت اسف بار بهداشتی است که بعنوان مثال برای ۱۸۰ نفر فقط ۲ عدد دوش حمام وجود دارد. ممنوعیت استفاده از کتابخانه زندان برای زندانیان سیاسی که اکثرا کتابهای آخوندهای حکومتی در آن جای داده اند و همچنین کتابهای شخصی وبلاگ نویس زندانی کاوه طاهری نیز از وی گرفته شده است.

فشارها و اذیت وآزارهای غیر انسانی بدستور بازجویان وزارت اطلاعات صورت می گیرد و توسط رئیس زندان و رئیس اطلاعات زندان به اجرا گذاشته می شود.


آرین میرذوالفقاری

آیت الله های مزدور و فقیهانِ وقیح ...



آیت الله های مزدور و فقیهانِ وقیح
جملگی هستند خونخوار و به ضحاکند شبیه
رنج و زجرِ مردمان را روز و شب
از خدای مفتضح خواهند هردم زیر لب
با کلام و قدرت و پول و سلاح و اختناق
اجتماع را بَرده دارند از برای ارتزاق
برای سود و سودا و حصول نفع خود
راوی نقل و حدیث هستند در هر جمع و گود
کاشفِ اسرارِ اعدادِ کلامِ بی ثمر
یاوه گویانِ نفاق و مذهبِ از حد به در
مفتیانِ دانشِ علمِ جماعِ شهوتی
کاخدارانِ ریاکار و سران پاپتی
صاحبانِ منبعِ تولیدِ فکرِ ارتجاع
روضه خوانانِ دروغینِ جنونِ انتفاع
ژاژخواهانِ زبانبازِ بیانِ جاهلی
بی عمل گویندگانِ رهروِ عصیانگری
قرنها این مجمع سالوسیان درگردِ هم
کشته و دزدیده و بُردند با جور و ستم



آرین میرذوالفقاری

آرین میرذوالفقاری : فراخوان تظاهرات اول ماه مه در حمایت از کارگران ايران و جهان



روز جهاني كارگر فرا ميرسد. كارگران در ايران و جهان بيش از پيش دست به اعتراض و مبارزه زده‌اند تا بتوانند به مطالبات برحق خود دست يابند. كارگران پيشرو ميدانند كه راه مبارزه با اخراج و بيكار سازي، راه به دست آوردن دستمزد بيشتر، راه مقابله با سيطره ي شركت هاي پيمانكاري و قرارداد موقت، راه متوقف كردن طرح هاي ضد كارگري مثل هدفمند سازي يارانه ها و خصوصي سازي، راه مقابله با ديگر مشكلات و معضلاتي كه به طبقه ي كارگر تحميل ميشود، راه كسب آزادي هاي سياسي و اجتماعي، و ...تنها و تنها در ايجاد و تقويت تشكل هاي خود‌ساخته، مستقل، توده اي و طبقاتي كارگري است. ما راهي اساسي و خدشه ناپذير پيش روي خود داريم:  افزايش آگاهي و توان طبقاتي، تقويت سازمانيابي طبقاتي و تقويت همبستگي با كارگران جهان.

قابل توجه دوستانی که در سوئد هستند
در روز اول ماه مه تظاهرات باشکوهی در حمایت از حقوق کارگران زحمتکش در شهر JÖNKÖPING ساعت 11 الی 14 برگزار خواهیم کرد .در صورت تمایل با من تماس حاصل فرمائید0700773423



با تشکر ... آرین میرذوالفقاری

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه

سه شنبه های اعتراضی در مقابل سفارت ننگین جمهوری اسلامی .... استکهلم

از چند ماه گذشته این حرکت هر هفته در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم بر پا است و ادامه خواهد داشت تا بسته شدن کامل لانه جاسوسی رژیم ولی فقیه ... و شاید بسته شدنش را در روز 22 خرداد یعنی روز انتخابات نمایش شاهد باشیم .....
زنده باد آزادی .... پاینده ایران








در صورت تمایل این صفحه نه به انتخابات را حمایت کنید :
http://www.facebook.com/pages/Inbjudan-av-den-iranska-ambassaden-i-Stockholm-den-14-juni/245918465523217?ref=hl

آرین میرذوالفقاری

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱, یکشنبه

فقط صفها مهم است، ونه برگ رای ! ( نه به انتخابات )




امروز سرکار خانم زهرا اشراقی نوه آقای خمینی که همسر محمد رضا خاتمی برادر محمد 
خاتمی است، نوشته بودند که تا دوهفته دیگه آقای محمد خاتمی خواهند آمد. در واقع شاید گل است ولازمست که به زیور هم آراسته شود. اینکه حالا خانم اشراقی هم بمیدان کارزار قدم رنجه کرده اند، حکایت عجیبی نیست. چرا که اشتراکات منافع نمیتواند بجز این راه پیموده شود. اما خانم اشراقی نگفته اند وتوضیح نداده اند که آمدن خاتمی، بفرض اینکه از صافی شورای نگهبان هم عبور کند،چه حاصلی در اعلام نتیجه انتخابات خواهد داشت. اگر فردا عده ای از مردم فریب خوردند و آمدند تا شناسنامه شان مهر بخورد ویک تکه کاغذ را توی صندوق بیندازند واکثرشان هم به خاتمی رای بدهند، چه ضمانتی هست که در موقع اعلام نتیجه انتخابات شخص دیگری از صندوق بیرون نیاید؟ واگر چنین شد که میشود و قطعا" خواهد شد، آقای خاتمی چه حرفی میتواند بزند؟ به کی وکجا میخواهد شکوائیه ببرد؟ مگر خانم زهرا اشراقی دوران اصلاحات و نتایج نهائی آنرا بعد از هشت سال فرصت سوزی و سرگرم کردن مردم را از یاد برده اند؟ مگر نتایج انتخابات 84 که هاشمی گفت شکایتش را به خدا میبرد را فراموش کرده اند؟ ومگر نتایج انتخابات خرداد 88 با همه ضایعات وتبعات تلخ آن از حافظه تاریخی شان پاک شده؟ همه این اگر ومگرها این پیام را القا میکند که همه پایوران اصلی وفرعی حکومت اسلامی بمثابه ( ابر و باد ومه وخورشید وفلک) با هم پیوند خورده اند تا اگر بتوانند بار دیگر یک سناریوی فریب بزرگ را بهرصورتی که ممکن باشد به صحنه بیاورند تا به نتیجه مورد نظرشان که فقط صفهای طویل انتخاباتی است برسند. همین وهمین

آرین میرذوالفقاری

قصّه‌ای از وطنم،از غربت و تنهایی هموطنم




قصه‌ ایران ویران،قصه‌ اسارت بیشه و شیران
قصه‌ شیشه و سنگ است ،حاکم و دین او موجب ننگ است
قصه‌ جوان و پیر است،قصه‌ آخوند سیر و قصهٔ مرد اسیر و قصه‌ مرگ دلیر است
همه شمعی هستیم که در ظلمت اسیریم،تا به کی ناحق بمیریم
قصه‌ نسرین‌ مرد است،قصه‌ ستار و مرگ است
قصه‌ دین خیالی ،قصه‌ درد و بی‌خیالی
درد ما نیست ربّ تازی،گشته ایم اسیر بازی
کار از ریشه خراب است ،دین و الله مایه رنج و عذاب است،قتل امروز ثواب است
وعدهٔ بهشتو حورّی،نایب و غایب زوری.همگان همچو ماهی‌ گشته ایم اسیر توری
شب شعر ما تصنیف درد است ،قصه‌ نامردی و اسارت مرد است
شعر نیما و مانی‌ را بکشتند ،جای آن مدح تازی را نوشتند
حرف حق امروز جوابش ،سرب داغ و تیغ و درفش است،قصه‌ داغ دل‌ ما به وسعت زمین و عرش است
در وطن هر همرهی را همچو گرگان دریدند،جوانان وطن همچون پرستو پر کشیدند
زمزمه باز هم بپا شد،قصه‌ جدایی اقوام بنا شد
شدیم،فقیر،رزقمان نان خشک و آب و پنیر ،نفرین بر دین و شیخ و ضریح

۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه

آرین میرذوالفقاری : اقای خامنه ای جواب بده ... در زندانها به متجاوزین کاندوم میدهند .. چرا ؟




 آیت الله خامنه ای
 گزارشی از برخوردهای غیر انسانی و جنایت بار نیروهای انتظامی با افرادی که اوباش و اراذل نامیده شده بودند و در خیابان ها بازداشت و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده بودند را خدمتتان عرض کردم. در آن نامه از ضرب و شتم ها ، فحاشی ها ، هتک حرمتها ، شکنجه های روحی و جسمی و جنسی برخی از نیروهای انتظامی نسبت به جوانانی که غالبا ۲۰ تا ۳۰ ساله بودند و از فرزندان جوان این مرز و بوم به شمار میرفتند گزارش داده بودم،از دهها نفری که در زمان نگهداری این افراد در کهریزک کشته شده بودند ، از رفتارهای زشت و نامناسب و غیر انسانی دادستان وقت با خانواده هایشان ، نوشته بودم ،از مجبور کردن زندانیان به برهنه شدن و کابل زدن بر بدن یکدیگر ، از جادادن بیش از ۴۰ نفر در یک کانتینر ۳۰ متر مربعی به مدت چندین هفته ، از شکستن دست و پاهای زندانیان و
از کابل زدن بر بدنهای خیس زندانیان در حضور مرد هلی کوپتر نشین در سحرگاهان و ……%
اما دریغ از هرگونه پاسخ و عکس العملی ، نتیجه آن شد که در سال ۸۸ فرزند یکی از یاران نزدیکتان (فرزند آقای دکتر روح الامینی) به همراه چندین جوان عزیز دیگر که در آن شکنجه گاه به شهادت رسیدند ، تازه یادتان افتاد که باید دستور تعطیلی آن بازداشتگاه را صادر فرمایید.
والبته در روزهایی که در سال ۸۸ در انفرادی بسر می بردم ، بازجوها و نگهبانان به خوبی از خجالت آن گزارشها درآمدند و جناب قاضی نیز چندین سال زندان را بخاطر افشاء مسایل مربوط به کهریزک به من تحمیل نمود.
با این حال براساس آموزه های دینی ،اخلاقی و انسانی خود آموخته ام که در یک جامعه انسانی همه آحاد مردم نسبت به یکدیگر وظایفی دارند و در صدر آن وظایف، اشاعه امر به معروف و نهی از منکر است و از آنجایی که هنوز کمی امیدواری برای اصلاح امور در من وجود دارد و خوش بینانه فکر میکنم و یا لااقل امیدوارم که گزارش قبلی من را حضرتعالی ندیده باشید و یا نگذاشتند به دست شما برسد بر آن شدم گزارشی از وضعیت شکنجه و رفتارهای وحشیانه نیروهای امنیتی با زندانیان سیاسی و همینطور وضعیت اسفبار زندانیانی که در ۱۱ ماه اخیر حداقل در سه زندان و یک بازداشتگاه ) با پوست و گوشت خود احساس کرده ام را برای شما بگویم ، تا شاید اینبار قبل از آنکه فردی از نزدیکانتان را از دست بدهید ، دستور رسیدگی به این اوضاع را صادر کنید ، با آنکه میدانم بعد از گفتن و انتشار این گزارش احتمالا چندین سال دیگر نیز به محکومیتم اضافه خواهد شد و احتمالا دوباره به انفرادی منتقل و مورد ضرب و جرح بازجویان و برخی نگهبانان قرار خواهم گرفت ، حضرتعالی را بدلیل خیرخواهی که معنای …….(ص ۵)…….. در (( النصیحه الائمه المسلمین )) تجلی یافته است مخاطب قرار می دهم و این نامه را با امید به پیگیری
و اجرای قسط و داد و نه فقط در برخورد با زندانیانی چون ما که با جرائم و بزه های گوناگون و متنوع در زندان به سر برده و امید به جاری شدن عدالت دارند نگاشته ام. زندانیانی که در مسیر بازجویی ها و دادرسی ها و حتی پس از صدور احکام در زندانها مورد انواع آزارها و شکنجه های جسمی و روحی و جنسی و انواع و اقسام فشارهای غیر انسانی ، چه از طرف زندانبانان و چه از طرف دیگر زندانیان قرار می گیرند و متاسفانه با توجه به سیستم و نوع مناسبات دستگاه قضا در زندان ، هیچ فریادرسی نمی یابند و شرم آور اینکه تمام این مظالم نه در زندانهای شرق و
غرب که در جمهوری اسلامی که مدعی نیابت امام زمان را برای حکومت دارد ، در جریان است، در حکومتی که مسئولینش هر روز دم از مدیریت جهان می زنند و از حقوق بشر و حقوق انسانی در دیگر کشورها انتقاد می کنند. لذا همگی وظیفه داریم نا حداقل دامن اسلام را از این همه فجایع و جنایات پاک کنیم و این وظیفه قاعدتا با توجه به مسئولیتی که به هر دلیل سیاسی و شرعی بر دوش حضرتعالی به عنوان حاکم نظام مدعی اسلامی و به عنوان کسی که خود را نایب امام زمان می خواند گذاشته شده است بیشتر سنگینی میکند ، به امید اینکه قبل از آنکه خیلی دیر شود و با از دست دادن نزدیکانتان متوجه شوید که جوانان این مرز و بوم در زندانها چه می کشند
این گزارش را تقدیم حضور تان می کنم:
۱- وضعیت زندانهای کچوئی ، رجایی شهر و اوین:
الف : مواد مخدر و اعتیاد: در این سه زندان و بندهایی که در آن حضور داشتم
،مواد مخدر به راحتی و بدون هیچ مشکلی و به هر میزان که اراده می شد وجود داشته و دارد ، در حالیکه برای ورود یک دست لباس در زندان اوین می بایست ۶ ماه صبر کرد و در زندان رجایی شهر می بایست چند هفته نامه نگاری کرد و موافقت چندین مدیر و رییس را گرفت، اما مواد مخدر در حد مصرف نزدیک به هزار نفر در یک زندان وارد می شود و بدون اینکه مزاحمتی برای وارد کنندگان مجاز !!! ایجاد شود و این در حالی است که بعد از حدود ۱۱ ماه زندان بودن هنوز نتوانسته ام اجازه ورود ۲ جلد کتاب آموزشی را بدست آورم. قابل ذکر است که ورود روزانه چند صد گرم مواد
مخدر مختص زندان رجایی شهر نیست که در زندان کچویی نیز در مقیاسی کوچکتر به همین صورت بود و در زندان اوین و بند ۳۵۰ که شرایط بسیار جالب تر بود ، به این صورت که مواد مخدر دقیقا توسط زندانبانی که هر روز در اتاق رئیس اندرزگاه بودند و اکثرا با هم غذا میخوردند ، به قیمتی ارزان توزیع می شد و این افراد خدوم !!!
نه فقط مشکلی نداشتند که از طرف عوامل نامرئی !!! کاملا حمایت می شدند.


ب: لواط حضرت آیت الله با شرمندگی از اینکه مجبورم این مطالب را بنویسم صرفا از باب تکلیفی است که بر دوش خود احساس می کنم برای اطلاع شما بازگو میکنم.
در بندهای مختلف زندان رجایی شهر عمل لواط بصورت امری معمولی و قابل پذیرش در آمده است که ظاهرا مسئولین زندان برای کمتر شدن آلودگیهای آن وسائل بهداشتی مورد لزوم افراد را آزادانه در اختیار زندانیان قرار می دهند ، من از صد ها مورد از این روابط که با رضایت طرفین و بصورت آزادانه و شاید صرفا بخاطر چند نخ سیگار و یا یکبار مصرف مواد صورت میگیرد می گذرم، من از وضعیتی می گویم که در این زندان هر کسی که کمی زیبایی در چهره
داشته باشد و احیانا زوری در بازو نداشته باشد و یا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که باج بدهد به دیگران ، به زور در سالنهای مختلف و هر شب در یک اتاق گردانده می شود و هر مفعولی صاحبی دارد و از این بابت پولی بدست می آورد و بعد از چند وقت هم او را به دیگری می فروشد، طبق مشاهده یک زندانی سیاسی به یک جوان در طول یک شب ۷ مرتبه تجاوز شده است و وقتی صبح به زندانبان شکایت میکند به انفرادی ( یا به گفته مسئولین زندان سوئیت) منتقل می شود بدون اینکه هیچکدام از متجاوزین حتی مورد سوال واقع شوند.
ولی امر مسلمین …….. اینجا در زندان رجایی شهر تحت امر شما فرزندان و شهروندان کشور تحت امرتان با قیمت دویست و پنجاه هزار تومان اجاره داده میشوند ودر این سیستمی که شما مسئولیت آن را دارید هیچ دادرسی نمی یابند.
در زندان کچوئی شخصی که ده ها نمونه از آن قابل مشاهده است به اتهام عدم پرداخت نفقه و مهر به زندان آمده است به صورت مفعول حرفه ای حکم آزادی گرفته است.
ج: ضرب ، شتم و جرح زندانیان: برای زندانیان غیر سفارشی در بسیاری از موارد هیچگونه شان انسانی قائل نیستند. هر کسی اعم از مسئول ، نگهبان و…… به خود اجازه می دهد هر نوع کلمات رکیک و هتاکانه ای را نسبت به زندانیان روا بدارد و هر زمان که لازم بداند زندانی را با دست ، باتوم ، زنجیر و یا هر وسیله دیگری مورد ضرب و شتم و حتی جرح قرار دهد و هیچ دادرسی برای مظلوم بجز ناله ها و زجه درد آور وجود ندارد ، و یا در مورد دیگر ، حداقل ۳ مرتبه در طول یکماه فقط در یک بند که ۱۰ % زندانیان رجایی شهر را تشکیل می دهند زندانبانان چندین زندانی را به دلایل مختلف با باتوم چنان مورد ضرب و شتم قرار دادند که تمام بدنشان را سیاهی و کبودی در بر گرفته بود و تا چندین روز حرکت را از آنها سلب کرده بود، در یک مورد که فقط صدای آنرا می شنیدم زندانی را که ظاهرا از یک زندانبان به دلیل ضرب و شتم شکایت کرده بود با الفاظ رکیک و با زنجیر و باتوم می زدند تا به گفته آنها بگوید غلط کردم و شکایتش را پس بگیرد که البته او نیز بعد از نیم ساعت با بدنی کبود و سیاه رضایت داد و از شکایتش منصرف شد و سپس بخاطر بر هم زدن نظم زندان به انفرادی و یا سوئیت (بند ۱۱) منتقل شد و صد البته خوب است
بدانید از سگهای مواد یاب نیز بجای کشف مواد برای ارعاب و زخمی کردن زندانیان استفاده می شود.
جنا ب آقای خامنه ای ، به جرات می توان گفت هیچکدام از قوانین رفاهی که توسط همین نظام و کشور برای رفاه زندانیان تصویب شده است به اجرا گذاشته نمیشود ، نه غذای سالم و کافی و نه محیط بهداشتی (مطابق آئین نامه ) و نه هیچکدام دیگر از امکانات پیش بینی شده در قانون در اختیار زندانی قرار نمی گیرد و از آنجا که
امکان استفاده از مرخصی برای زندانیان در اختیار زندانبانان و مسئولین زندان (و نه قانون) قرار دارد هیچ کس اعتراض نمی کند.
در حکومت شما زندانیان به بیگاری های بدون حقوق و یا حقوق اندک ، کارگری در سالنهای سرویس بهداشتی و محوطه زندان گمارده می شوند و زندانها به شهر مردگان می ماند که باید به هر طریقی فقط از آن خارج شد. البته کسانی که در زندان در آمدهای میلیونی دارند، هیچ نیازی به بیرون رفتن ندارند و هر زمان که بخواهند با هماهنگی مسئولین زندان و به راحتی چند روزی از مرخصی استفاده میکنند.
ایدز و سایر بیماریهای واگیردار:
جمعیت قابل توجهی از زندانیان مواد مخدر و معتادین به بیماریهایی همچون ایدز و هپاتیت مبتلا هستند و هیچ تفکیکی بین بیماران و افراد سالم وجود ندارد و با توجه به مصرف مواد مخدر و شیوع لواط بین این افراد هر روز بر تعداد افراد مبتلا به بیماری های واگیردار افزوده می شود.
جناب آیت الله، اگر به وضعیت اسفیار این زندان ها توجه نشود با توجه به افزایش روزافزون زندانیان و برگشت بدون کنترل آن ها به جامعه و خانواده هر روز به تعداد کسانی که به آلودگی های روحی روانی و جسمی مبتلا می شوند افزوده خواهد شد و …….
۲- برخورد با زندانیان سیاسی حوادث یکسال گذشته:
جناب آیت الله از فجایع بازداشتگاه کهریزک و شهادت برادرانم در آنجا فعلا چیزی نمی گویم چون می دانم به طور کامل می دانید در آنجا و توسط چه کسانی چه گذشته است، از فجایعی که در خیابان ها و کوچه ها بر سر مردم آمد می گذارم چرا که شما نیک می دانید که کسانی که عکس های شما بر سینه و دستشان بود، بر سرخواهران و برادرانم در خیابان ها چه آوردند، از پدران منتظر فرزند و مادران گریان و قبرهای بی صاحب می گذرم، از بیان به خاک و خون کشیده شدن دهها عزیز هم وطنم در خیابان ها می گذرم و صرفا به بیان جنایاتی که توسط نهادهای امنیتی و انتظامی دولت و حکومت شما بر سر زندانیان آورده اند بسنده می کنم.
در مدت ۴ ماهی که در زندان اوین و در بند ۳۵۰ و همین طور در زندان رجایی شهر بودم، با بیش از ۲۰۰ نفر از زندانیان سیاسی و کسانی که پس از انتخابات به دلایل مختلف بازداشت شده اند هم سلول و هم بند بوده ام که مطالب ذیل گوشه ای از شنیده هایی است که هر مورد آن از دهها نفر شنیده شده است و بسیاری را نیز در بند ۲۰۹ دیده ام و یا شنیده ام:
الف: نحوه بازجویی ها: تقریبا تمام بازجویی ها بر خلاف نص صریح قانون، با چشم بند و رو به دیوار صورت می گیرد، لذا در بیشتر مواقع اسکان شناسایی و معرفی بازجویان امکان پذیر نیست و در طول بازجویی ها سربازان گمان شما از هیچ رفتار و روش خشونت بار و غیر انسانی در برخورد با زندانیان کوتاهی نکرده و نمی کنند که در این صورت می توان گفت اگر در این راه عمدی وجود نداشته باشد این موارد به راحتی قابل تشخیص و رسیدگی است.
ب: به کار بردن الفاظ رکیک، فحاشی، تحقیرهای لفظی و …
تقریبا تمام کسانی که مورد بازجویی قرار گرفته اند از جمله خود من بارها و بارها با رکیک ترین الفاظ، از فحش های جنسی و خانوادگی و اتهامات اخلاقی روبرو شده اند، بخصوص در بند ۲ الف که تحت نظر سپاه اداره می شود، الفاظ رنگین تر و پر و پیمان تری نثار زندانیان و خانواده ی آن ها و به قول خودشان برای خرد و تحقیرکردن زندانی از این الفاظ توسط بازجویان استفاده می شود.
ج: تحقیرهای روحی و جنسی: حداقل ده نفر از زندانیان شهادت می دهد که در زمان بازجویی ها آن ها را مجبور کرده اند که برهنه شوند و یا با لباس زیر ساعت ها در بازجویی بایستند و حداقل سه نفر از این افراد شهادت می دهند که با باتوم و یا وسیله ای شبیه آن مورد تحقیر جنسی قرار گرفته اند وحداقل ۲ نفر زا اینها کسانی بوده اند که تا قبل از بازداشت حاضر بوده اند برای جنابعالی جانشان را نثار کنند و حتی انتقادی هم به شما نداشته اند.
د: دروغ، تهدید و تطمیع زندانیان برای پروژه اعتراف گیری:
جناب آقای آیت الله، سربازان گمنام شما از هیچ دروغ و نیرنگی برای فریب متهم بی دفاع جهت به اجرا گذاشتن پروژه ی اعتراف گیری دریغ نکرده اند، از بازداشت اعضای خانواده تا صدور احکام دروغین اعدام و نمایش دروغین کودتا.
حداقل در ۲ مورد که شاهد آن بودم همسران زندانیان بازداشته شده اند و به آنان گفته شده اگر اعتراف نامه ها را نخوانند برای همسرانشان احکام سنگین صادر خواهد شد و آن ها مجبور به اعتراف به کارهای نکرده نموده اند، در دو مورد فرزندان نوجوان و جوان را احضار نموده و از پشت شیشه به زندانی نشان داده اند تا با اینکار او مجبور شود برای نجات فرزندانش آنچه را که آن ها می گویند انجام دهد.
حضرت آیت الله، همه ی اینها که در زندان های امنیتی شما در جریان است توسط سربازان گمنام شما در وزارت اطلاعات و بخصوص سپاه پاسداران به انجام می رسد.
ه: دخالت در حریم خصوص متهمین و ایجاد درگیری های خانوادگی: در بسیاری موارد به خاطر شنودها و سرک کشیدن های قانونی و غیر قانونی نهادهای امنیتی در خصوصی ترین و شخصی ترین حوزه های زندگی افراد و دسترسی بازجوها به این اطلاعات، حربه ای بود برای تحت فشار قرار دادن زندانی، با استفاده از همین اطلاعات حداقل در ۳ مورد (منجمله خودم) با همسران متهمین تماس گرفته شده است که تقاضای طلاق کنند و
یا با به اجرا گذاشتن مطالبات (مهریه) خود متهم تحت فشار بیشتر قرار بگیرد.
جناب آیت الله، بازجویان وقاهت را به جایی رسانده اند که حتی به خود اجازه میدهند به همسران جوان زندانیان به دفعات تماس بگیرند تاجایی که انها مجبور شده اند گوشی های موبایل خود را خاموش یا تعویض کنند تا از شر این بی حرمتی ها نجاتیابند.
جناب آقای آیت الله خامنه ای، با جشمان خودم دیدم که در بند ۲۰۹ جوان بیست و چند ساله به خاطر تماس های مکرر بازجویان با مادر تنهایش چند بار اقدام به خودکشی کرد.
جناب آقای آیت الله، مامورین اطلاعاتی شما به جایی رسیده اند که از همسر جوان یکی از زندانیان خواسته اند اگر دوست دارد شوهر و برادر زندانی اش از اعدام احتمالی نجات یابد وخود نیز به حبس طولانی محکوم نشود از شوهرش طلاق بگیرد!!!
و خدا را شکر می کنم که حداقل از این حوادث را در بند ۳۵۰، دو یا سه مورد بیشتر ندیدم.
ت: ضرب و شتم و جرح: تقریبا تمام زندانیانی که به بند ۳۵۰ منتقل شده اند و با آن ها صحبت کرده ام، کم یا زیاد و هر کدام به میزان لازم!! مورد نوازش قرار گرفته اند که از شرح بسیاری از آن ها می گذرم و فقط به برخی از انواع ضرب و شتم ها اشاره می کنم:
-در بند ۲ الف متهمین را با شکر (shoker) برقی مورد آزار و اذیت قرار می دهند (با شکر به آلت تناسلی و سایر نقاط حساس بدنشان می زنند)
-در بند ۲ الف، حداقل ۲ نفر از متهمین به محلی در زیر زمین برده شده و دستانشان را در دستگاهی که برای کشیدن ناخن بوده است قرار داده شده است.
-ده ها زندانی که در بند ۲ الف اوین بوده اند گفته اند که با کابل و باتوم به دفعات متوالی مورد ضرب و شتم و جرح قرار گرفته اند.
-حداقل سه نفر از متهمین بند ۲ الف می گویند به آن ها قرص های رنگی داده شده که آن ها را از حالت عادی خارج کرده است واثرات آن در بعضی افراد تا مدت ها در بند ۳۵۰ قابل مشاهد بوده است.
-در بند ۲۰۹ متهمین را برای تنبیه در سرمای شبهای زمستان صرفا با لباس زیر، ساعتها در فضای باز رها می کنند از جمله خود من که بیش از ۶ ساعت فقط با لباس زیر در نیمه شب اواسط دی ماه در فضای باز رها شدم و بعد از گذشت چند ماه هنوز آثار آن باقی است و به مداوای طولانی مدت نیاز دارد.
-ده ها نفر که در بند ۲۰۹ بوده اند از ضربات ناگهانی با اجسامی مثل پرونده بر سر و صورت، ضربات مشت به گلو، سیلی زدن ها، مشت ها و لگدها، بشین و پاشوهای طولانی و زیاد، به سینه و صورت خواباندن متهم در اتاق بازجویی و ده ها مورد شکنجه و آزار و اذیت های روحی و جسمی دچار صدماتی شده اند که اثرات آن در
برخی افراد هنوز بعد از ماه ها قابل مشاهده است.
-جناب آقای آیت الله، مطالب گفته شده فقط گوشه ای از شرایطی است که سربازان گمنام شما بر سر متهمین بی دفاع آورده اند.
-نحوه برگزاری دادگاه های علنی و غیر علنی:
الف: دادگاه های غیر علنی: اساسا دادگاه های غیر علنی به جز برخی موارد اندک نه از لحاظ ساختاری و نه از لحاظ محتوایی با هیچ یک از قوانین داخلی منطبق نبوده است و معمولا بدون حضور وکیل و یا حتی نماینده ی دادستان تشکیل و با چند سوال و جواب ساده، قاضی در نهایت با صدور همان حکمی که قبلا بازجویان گفته بودند دادگاه به پایان می رسد. البته قابل ذکر است که در بسیاری از موارد، منجمله قاضی شعبه ۲۸ ، متهمین را با ترساندن از از حکم سنگین و به تعویق افتادن طولانی دادگاه، از گرفتن وکیل منع می کنند وقضات شعبه ۱۵ از پذیرش بسیاری از وکلای مستقل خوداری و متهم را مجبور کرده اند تا از وکلای مورد تایید و سفارشی های قاضی و دادگاه استفاده نماید.
-جناب آقای آیت الله، از تعداد و درصد احکامی که با تمام فشارها در دادگاه های تجدید نظر، توسط این دادگاه ها نقض شده است، می توان به عمق فضاحت و بی قانونی دادگاه های بدوی و مراحل تحقیق پی برد. احکام اعدامی که به سه سال زندان تبدیل شده اند، احکامی که شش سال بوده به یکسال تبدیل شده اند خود به خوبی نمایانگر افتضاحات دادگاه های انقلاب هستند.
دادگاههای علنی :
جناب آقای آیت الله
در سال ۱۳۸۸ چندین دادگاه تحت عنوان دادگاههای علنی با حضور فله ای متهمین مرتبط و غیر مرتبط برگزار شد و امید دارم و یا احتمالا شما نیز به مانند ما صرفا از تلویزیون به تماشای آنها نشسته باشی و سربازان گمنامت در سپاه و وزارت اطلاعات در مورد چگونگی برگزاری آن ها و چگونگی آماده سازی نمایش ها با شما سخن نگفته باشند و از آنجا که برای فردی چون شما توجیه نداشتند و حتما قابل پذیرش نخواهد بود، من به عنوان یک روزنامه نگار که در طول یکسال اخیر در زندان بودم و تقریبا با تمام کسانی که در دادگاه های صحبت کرده اند از نزدیک مذاکره
کرده ام، در ادامه گزارشی از مقدمه تشکیل این به اصطلاح دادگاه ها را نیز به شما ارائه می دهم.
۱- نحوه و اداره کردن زندانیان به تن دادن به اعترافات:
الف: تهدید به بازداشت برخی از اعضای خانواده:
حداقل در ۲ مورد از افرادی که در دادگاه ها علیه خود ودیگران صحبت کردند، همسرانشان توسط این نهادها بازداشت شده بودند و به آنها گفته شده بود اگر قبول نکنند برای همسرانشان احکام سنگین صادر می شود که بعد از پذیرش حضور در دادگاه، همسرانشان شب قبل یا روز قبل آزاد شده بودند.
-در یک مورد نهادهای امنیتی شما وقتی با مقاومت زندانی روبرو می شوند، فرزند نوجوان وی را بازداشت و از پشت شیشه وی را در مقابل پدرش بازجویی می کنند و او را تهدید می کنند که اگر وی همکاری نکند فرزندش را به اتهام فروش چند کیلو!!! مواد مخدر بازداشت می کنند و به خاطر آبروی دختر جوانش مجبور می شود از آبرو و حیثیت خود بگذرد و در دادگاه صحبت کند.
-در حداقل سه مورد از کسانی که در دادگاه ها صحبت کردند نهادهای امنیتی شما با تحت فشار گذاشتن زندانیان از طریق افشای مسائل خصوصی زندگیشان، از جمله تصاویر فیلم ها و یا اطلاعات بدست آمده از شنودها و ردگیری های غیر قانونی موفق به گرفتن اعترافات بعضا دروغین شدند.
۲-افرادی که در دادگاه ها حضور پیدا کرده اند:
الف: شخصیت های سیاسی: جناب آقای آیت الله، سربازان گمنام شما در بازجویی ها با افتخار از خرد و تحقیر کردن این افراد سخن می گفتند و آن چیزی که از شادی ها و هلهله هاشان به نظر می رسید بوی تعفن انتقام جویی بود، انتقام از محبوبیت برخی از این افراد که به گفته ی آن ها باید شاخشان شکسته می شد که به حمدالله سربازان گمنام شما با استفاده از غیر انسانی ترین و وحشیانه ترین اعمال این کار را انجام دادند که من در مورد این افراد سخن نمی گویم چون امیددارم شخصیت های سیاسی که در دادگاه ها صحبت کردن، خود از لاک منفعت طلبی و ترس خارج شده و به حرمت خوی صدها جوان رشید این مملکت که در حمایت از آن ها در خیابان ها به خاک و خون کشیده شدند بگویید در زندان ها بر سرشان چه آمده است و با این کار دوباره به آغوش مردم باز گردند.
۳- زندانیان غیر سرشناس: زندانیان غیر سیاسی که در دادگاه ها علیه خودشان و جنبش سبز صحبت کردند غالبا افرادی بودند که مجبور شده بودند در مورد وابستگی شان به سازمان ها و گروه های مخالف نظام صحبت کنند تا سربازان گمنام شما بتوانند به مردم بقبولانند که معترضین و مردم بی دفاع که در خیابان ها به خاک و خون کشیده شده بودند وابسته به خارج و سازمان های ضد انقلابی و تروریستی بوده اند تا بلکه بدین طریق جنایت های خود در خیابان ها و بازداشتگاه ها و زندان ها توجیه کنند. برای همین هم تقریبا از هر گروه و سازمان تروریستی و به اصطلاح ضد انقلابی، چند نفر در این نمایش حضور داشتند، که من در ادامه به برخی از این
افراد اشاره می کنم:
- حداقل ۶ نفر از جمله ۲ نفری که در روزهای پس از حوادث روز عاشورا اعدام شدند اساسا قبل از انتخابات بازداشت شده بودند و هیچ فعالیتی در انتخابات نداشتد که سه نفر از آن ها هم اینک زندانی هستند و یکی از این ها نیز زیر اعدام قرار دارد تا روزی که آن نوشته ها را در مقابلشان گذاشته بودند به دلیل در انفرادی بودن از حوادث پس از انتخابات آگاهی نداشتند و صرفا به دلیل اینکه بازجوها به آن ها گفته بودند که اگر این حرف ها را در دادگاه و یا تلویزیون بگویید نجات پیدا می کنید دست به چنین کاری زده بودند.
- حد اقل سه نفر از کسانی که در دادگاه به انجام اقداماتی از جمله آتش زدن کیوسک و همینطور مسجد و یا بانک در تاریخ۲۵/۳/۸۸ اعتراف کردند اساسا شب ۲۳ خرداد توسط نیروهای امنیتی شما بازداشت شده بودند تا برای انجام چنین نمایش هایی مورد استفاده قرار گیرند.
جناب آقای آیت الله ، ماموین امنیتی شما در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات برای اثبات ادعای وابستگی اعتراضات به حق مردم در خیابان ها به هر اقدامی دست زدند، کافی است شمازمان بازداشت اعتراف کنندگان با اظهاراتشان در دادگاه های نمایشی را بررسی کنید.
۳- مراحل آماده سازی افراد برای حضور در دادگاه های نمایشی: بعد از اینکه زندانیان تحت فشار های ویران کننده جسمی و روحی از ضرب و جرح قرار گرفته تا هتاکی و فحاشی و تا تهدید و تطمیع نیروهای امنیتی شما مجبور می شدند حضور در دادگاه ها را بپذیرند و اوراق تایپ شده ای که در اختیارشان قرار می گرفت تا با خواندن و تمرین کردن آن متون در دادگاه نقش خود را بهتر و جذاب تر بازی کنند. و براین این امر متون تایپ شده توسط زندانی مجددا نوشته می شد تا در دادگاه ها خواند ن از روی آن ها طبیعی تر جلوه کند و در صورت لزوم دست نویس ها توسط سایت
های خبری نهادهای امنیتی منتشر شود تا دادگاه ها و اعترافات طبیعی تر جلوه کند.
آقای آیت الله ، از روزهای قبل بسیاری از این افراد توسط برخی از بازجویان خاص مورد آزمایش قرار گرفتند و برای اجرای بهتر نقش مجبور بودند چندین و چند بار مطالب را در حضور بازجوها تکرار کنند و حتی به آن ها در مورد چگونگی حرکت دست و صورت و نحوه بیان مطالب آموزشی و تذکرات لازم داده شده بود.
- برگزاری تمرین های نهایی در محل دادگاه ها: روز قبل از تشکیل دادگاه ها، زندانیان به محل دادگاه برده می شدند و در حضور قاضی صلواتی و یا دادستان وقت و یا آقایان دادیار و بازپرس متون را در مقابل دوربین های صدا و سیما و برخی خبرنگاران وابسته اجرا می کردند و در حین اجراء تذکراتی برای بهتر شدن نقش از کارگردانان گمنام شما دریافت می کرده اند. جالب اینجاست که در یکی از موارد که زندانی بخت برگشته در دادگاه اصلی بخاطر حضور تماشاگران دست و پای خود را گم می کند و نمی تواند نقش خود را خوب بازی کند و برنامه ۲۰:۳۰ تصاویر و گفته های وی در تمرین روز قبل را پخش می کند و آقای شمشادی مجری این برنامه خبری احتمالا به اشتباه در حالی سخنان اعتراف کننده در دادگاه را پخش کرد که پشت سر وی خالی از تماشاگران و دیگر زندانیان بود.
جناب آقای آیت الله :توجه داشته باشید که این تمرینات نه توسط تعدادی سرباز گمنام که توسط عمال قوه قضاییه، قاضی ارشد آن و دادستان وقت تهران که مورد حمایت همیشگی شما بوده است صورت می گرفته است.
- شب قبل از دادگاه زندانیان متناسب با گفته هایی که قرار است در دادگاه بگویند اصلاح (سر و صورت) می شدند تا چهره ای متناسب با نقششان داشته باشند. یکی از مضحک ترین بخش های این دادگاه ها وقتی بود که به دلیل عدم هماهنگی سربازان گمنامتان در سپاه و وزارت یک نفر در دو زمان مختلف با دو آرایش مختلف در برنامه سازی نمایش، دو اعتراف تقریبا متضاد انجام داد و جالب تر آنکه قاضی محترم شما به جرم هر دو اتهام متضاد که در دو روز و دو منطقه ی مختلف رخ داده بود و حکم اعدام و ۱۰ سال زندان صادر کرده است در حالی که وی اساسا در آن روز در بازداشت به سر می برده است.
- ۱۲ نفر از افرادی که قرار بود در دادگاه صحبت کنند برای امتحان نهایی!! به حسینیه و یا مسجدی در طبقه سوم دادگاه برده می شوند که در حضور سعید مر ضوی متن های خود را بخوانند و بعد از تایید ایشان ۹ نفر از آن ها فردای آن روز در دادگاه صحبت می کنند والبته دادستان به آن قول شرف!!! می دهد که آن ها را فردای
دادگاه آزاد کند که نکرد.
جناب آقای آیت الله، حتما مضحک خواهد بود در مورد دادگاهی که با این شرایط تشکیل می شود حرف از آیین دادرسی، حقوق شهروندی، حقوق انسانی و ….. زده شود، اما به جهت اطلاع می گویم که هیچ یک از حاضرین در آن دادگاه ها نتوانستند و یا بهتر بگویم نگذاشتند از وکلای خود استفاده کنندو به اجبار وکلای خود را عزل کردند و از وکلای خود فروخته که توسط قضات و یا آقای دادستان و یا نهادهای امنیتی شما تعیین می کردند تن بدهند، و صد البته همان وکلای تسخیری از هیچ وقت با این زندانیان ملاقات و گفتگویی نداشتندو حتی هرگز اجازه ی دسترسی به پرونده های متهمین را نداشتند و فقط برای سیاهی لشگر در دادگاه ها حضور پیدا کردند و بسیاری از آن ها حتی وکالت نامه امضا شده ای هم در اختیار نداشتند.
جناب آقای آیت الله: نمی دانم بعد از انتشار این نامه چه سرنوشتی پیدا خواهم کرد، نمی دانم شاید در دادگاه های عادلانه سربازان گمنامت با زیر پا گذاشتن شرافت و انسانیت حرف ها و نوشته هایم را تکذیب کنم و اعتراف کنم د راین مدت که در زندان بودم توسط رژیم صهیونیستی و عوامل استکبار تحریک شده ام تا نسبت به نظام مقدس شما توطئه کنم و یا نمی دانم شاید اعتراف کنم سفیر انگلستان و فرانسه و رابط سازمان های جاسوسی غربی این حرف ها را به من آموزش داده اند ، اما امروز در سلامت و آزادی کامل به خدای بزرگ و ائمه ی اطهار و همین طور به خون تمام شهدای راه آزادی بخصوص شهدای یکسال اخیر سوگند یاد می کنم، اعلام می کنم ضمن اینکه این مطالب عین واقعیت رخ داده در زندان های تحت امر شماست، هیچ هدفی جز تلاشی در راه اصلاح امور همین طور انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت الملوک نداشته و ندارم.
جناب آقای آیت الله، کاش حاکمان صدای ملت خود را قبل از آنکه دیر شود می شنیدند تا لازم نبود ملت ها برای رساندن صدیشان به حاکمان شیشه ها را بشکنند.


گردآوری و ویرایش
آرین میرذوالفقاری

چه زنانی بر محمد حلال هستند؟ (اسلام = ضد زن)



ابن عباس گفته است : بالاترین مقام مسلمانان در دنیا از نظر شور جنسی به زنان نیز بالاترین مقام را دارا بوده است

چه زنانی بر محمد حلال هستند؟
سوره احزاب ایه 50 : 
اى پیامبر، ما براى تو آن همسرانت را که مهرشان را داده اى حلال کردیم، و نیز کنیزانى را که خدا از غنایم جنگى به تو ارزانى کرده و تو مالک آنها شده اى، و همچنین دختران عمو و دختران عمه ها و دختران دایى و دختران خاله هایت را با این شرط که همراه تو هجرت کرده باشند. و اگر زنى مؤمن خود را بدون تقاضاى مهریه، به پیامبر ببخشد و پیامبر بخواهد او را به همسرى بگیرد، ما وى را براى پیامبر حلال کرده ایم. البته این قانون مخصوص توست نه سایر مؤمنان; و ما دانسته ایم که درباره زنانى که سایر مؤمنان به همسرى مى گیرند و درباره کنیزانى که مالک آنها مى شوند چه احکامى مقرّر کرده ایم...

1-اولین زنانی که بر شخص محمد حلال هستند کنیزان و زنان بخت برگشته ای که در جنگها اسیر وی شده اند این مساله جدا از اینکه برده داری را تایید میکند به محمد شخصی که برای هدایت بشر به سوی نیکی ها امده با تمام بی شرمی این اجازه را میدهد که بدون توجه به خواسته زنان اسیر شده به انها تجاوز کند

2-دختران عمو و دختران عمه ها و دختران دایى و دختران خاله او که با وی هجرت کردند

3-زن مومنه ای که بدون هیچ شرطی خود را به او ببخشد و او نیز به ازدواج با او راضی باشد (اگر راضی نباشند الله نارحت می شود)

4-همسرانی که مهرشان را محمد پرداخته است و بی گمان هزینه این مهریه های پرداخت شده از درامد توسط قتل و غارت و غنیمت گیری ها و صدقه های مردم و .... می باشد

حال سوالی که پیش می اید این است که چگونه است که الله که مثلا خالق دنیایی با این نظم (البته به گفته مسلمین) بی هیچ فکری فقط به خواسته های شهوانی محمد فکر میکند؟
ایا این خدا ساخته دست عربی هوسران و شهوت پرست نیست؟
ایا الله همان محمد نیست؟

"روشنفکری با شک کردن آغاز میشود"



آرین میرذوالفقاری

۱۳۹۲ فروردین ۳۰, جمعه

چاه لاریجانی‌ها ( برادران دالتون ) کشاورزی ورامین را خشکاند !



اینم نمونه های متفاوت از حکومت امام زمانی که آقایون حرفش را میزنند !
حفر ۷۲ چاه برای باغ‌های پسته برادران دزد لاریجانی در ورامین منجر به خشک شدن بسیاری از زمین‌های کشاورزی این منطقه شده است.
ایرنا در گزارش روز سه‌شنبه (۲۷ فروردین) خود نوشته در ورامین «سودجویانی هستند که نیم کاسه حق‌آبه کشاورزان بومی را به شکم چاه‌های عمیق شخصی خود می‌مکند.»
این خبرگزاری افزوده که کشاورزان ورامین می‌گویند: «باغ‌های پسته‌ای در جنوب این شهر هست که کشاورزی آنان را به سمت نابودی کشانده و زمین‌های زراعی را خشک کرده است.»
زارعان این منطقه به ایرنا گفته‌اند: «باغ‌های پسته‌ای که در منطقه سالاریه و سیاه کوه به نام باغ آقای ل احداث شده تاثیر بسیار زیادی بر روی کشاورزی شهرستان ورامین داشته است.»
این خبرگزاری دولتی به نقل از یکی از زارعان ورامین نوشته از آب ۷۲ حلقه چاه حفر شده در این منطقه برای آبیاری بیش از پنج هزار هکتار باغ پسته استفاده می‌شود.
یکی دیگر از کشاورزان گفته است: «یک فرد عادی به هیچ عنوان نمی‌تواند مجوز حفر چاه بخصوص در این منطقه کم آب اخذ کند ولی به راحتی صاحبان این باغ‌های وسیع، تعداد بسیار زیادی چاه آب حفر کرده‌اند.»
از صادق لاریجانی٬ رئیس قوه قضائیه و محمدجواد لاریجانی٬ دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه به عنوان مالکان این باغ‌های پسته نام برده می‌شود.
سال گذشته اسنادی از این زمین‌ها و باغ‌ها که نشان می‌داد حمدجواد لاریجانی مالک آنهاست منتشر و با جنجال‌هایی نیز همراه شد٬ به طوری که قوه قضائیه اعلام کرد به پرونده این زمین‌ها رسیدگی می‌کند


آرین میرذوالفقاری

صندوق مخصوص انتخابات بیت رهبری

قابل توجه ایرانیان آزادیخواه .....
در روز 22 خرداد بجای اتلاف وقت در صفوف نحس انتخابات باید رای های خودمان را در این گونه صندوقها بیاندازیم ...چون در غیر اینصورت نام دلخواه سید علی خامنه ای جنایتکار از صندوق بیرون می آید ....


۱۳۹۲ فروردین ۲۹, پنجشنبه

آرین میرذوالفقاری : طرح نه به انتخابات را در روز 14 جون در استکهلم برگزار خواهیم کرد



با درود خدمت تمام دوستان مبارز و آزادیخواه .....
بیش از 34 سال است که این حکومت ننگین ولی فقیهی یا بعبارتی امام زمانی بر سر مردم ایران میکوبد و با سرکوب و اعدام وخفقان دهان ملت را بسته است ...
چند سوال از مردم میهنم دارم ؟
آیا بس نیست این همه زور و خفقان و سرکوب ؟
آیا بس نیست اینهمه گرانی و فقر و فحشا ... در صورتیکه کشور ما یکی از غنی ترین کشورهاست ؟
بله ... بدرستی که باید به این وضع واوضاع خاتمه دهیم .... باید یکباره دیگر گول تبلیغات پوچ و بی اساس نوکران ولی فقیه و بازیهای سیاسی را نخوریم .... همان رودستی که خیل عظیم مردم ایران در سال 1388 خوردند ونباید بگذاریم خون نداها و سهرابها و ... خیلی از عزیزانی که به واقع خونشان را در راه میهن دادند پایمال شود .
این بار روی سخنم با عزیزانیست که در خارج از کشور زندگی میکنند . باید درروز انتخابات بجای رفتن درون صف در پای صندوقهای جعلی انتخابات در سفارتهای ننگین جمهوری اسلامی به تجمعهای عظیم و سر دادن شعارهای مرگ بر اصل ولایت فقیه و زنده باد آزادی در مقابل سفارت یک مشت محکم بر دهان ولی فقیه زده و پشت به انتخابات نمایشی کنیم .
من به نوبه خودم این حرکت را در استکهلم سوئد شکل دادم البته به یاری و کمک دوستان مبارز دیگر .... روی سخنم با عزیزان و ایرانیهای دیگریست که در سرتاسر کره خاکی زندگی میکنند .... بیائید با هم متحد شویم و مثل زنجیر پیوسته دست به دست هم دهیم میهن خویش را کنیم آباد و ریشه ظلم و ستم را برکنیم .
این آدرس صفحه فیس بوک مربوط به 14 ژوئن میباشد . در صورت تمایل به این صفحه بپیوندید واز اطلاعات کامل مربوط به آن روز مطلع شوید :
http://www.facebook.com/pages/Inbjudan-av-den-iranska-ambassaden-i-Stockholm-den-14-juni/245918465523217?ref=hl

امید آنست که بتوانیم همبستگی خودمان را با مردم زجر کشیده داخل میهن ابراز نمائیم و خودمان را شریک درد و غم مادران داغ دار عزیز از دست داده مثل مادر ستار بهشتیها و نداها ... بدانیم.

زنده باد آزادی  ... پاینده ایران


آرین میرذوالفقاری

۱۳۹۲ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

وبلاگ نویس دربند را به قزل حصار فرستادند تا بمیرد



 خانواده محمدرضا پورشجری، وبلاگ نویس زندانی در زندان قزل حصار کرج، اعلام کردند که جان این وبلاگ نویس در خطر است. میترا پورشجری، دختر محمدرضا پورشجری از حمله قلبی پدرش درزندان و جلوگیری از درمان او هم خبر داده و افزوده قاضی اجرای احکام صراحتا گفته است "او را به زندان قزل حصار بردیم تا آنجا بمیرد".
نویسنده وبلاگ "گزارش به خاک ایران" ۵۴ سال دارد و از شهریور ۸۹ در زندان به سر می برد. او ابتدا در رجایی شهر زندانی بود اما در حال حاضر در زندان قزلحصار به سر می برد. دخترش میگوید پدرش به خاطر مطالب وبلاگش، متهم به "توهین به رهبری، اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات" و به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
میترا پورشجری درباره آخرین وضعیت پدرش میگوید: "۲۰ فروردین ماه پدرم دچار حمله قلبی می شود و او را به بیمارستان شهید مدنی کرج منتقل میکنند اما به ساعاتی نکشیده او را به زندان بازمیگردانند بدون اینکه درمان و معالجه ای روی او صورت بگیرد. با توجه به حمله قلبی و سکته پدرم در مهرماه که بعد از آن این دومین بار است دچار ناراحتی می شود ما به شدت نگران وضعیت سلامتی اش هستیم. جان او در خطر است و هیچ کسی هم پاسخگو نیست".
وی در ادامه می گوید: "مهرماه گذشته پدرم دچار سکته قلبی شد. او را به بیمارستان منتقل و آنژیوگرافی کردند. پزشک متخصص قلب در بیمارستان تشخیص داده بود که باید عمل قلب باز انجام شود چون دو رگ مسدود شده بود. از نظر تنفسی هم مشکل شدید داشت. اما اجازه ندادند در بیمارستان بماند و عمل شود او را به قزل حصار بازگرداندند. طی این مدت دو بار باز به پدرم حمله قلبی دست داده و وضعیت خوبی ندارد".
به گفته او، پزشکان زندان قزل حصار و همچنین پزشک متخصص قلب در بیمارستان تاکید کرده اند که آقای پورشجری نیاز به عمل جراحی قلب باز دارد و تحمل کیفر هم ندارد و باید به دلیل عدم تحمل کیفری آزاد شود تا تحت درمان قرار بگیرد: "رئیس زندان هم بر این مساله صحه گذاشته و تایید کرده بود اما متاسفانه دادستان کل کرج توجهی نکرد. او تاکنون نه با درمان، نه با مرخصی استعلاجی جهت درمان و نه با عدم تحمل کیفری موافقت نکرده است".
او می افزاید: "از داخل زندان ابتدا گفتند که هزینه این عمل بالاست و زندان نمی تواند کاری بکند. ما درخواست مرخصی استعلاجی کردیم که اجازه دهند بیاید خود ما درمان کنیم و هر چه سریع تر تحت عمل جراحی قرار بگیرد. اما موافقت نشد. گفتیم خودتان او را از زندان ببرید بیمارستان و هزینه هر چه باشد خود ما می پردازیم باز هم قبول نکردند."
سئوال میکنم چرا پدرتان در زندان قزل حصار نگهداری می شود؟ میگوید: "پدرم ابتدا در زندان رجایی شهر و در بند زندانیان سیاسی بود.بعد او را به قزل حصار تبعید کردند. قبل از حمله قلبی ، پدرم مشکل پروستات و سنگ کلیه داشت اما او را به بهانه اینکه میخواهند به بیمارستان رسول اکرم تهران منتقل کنند بدون اطلاع خودش وما به زندان قزل حصار بردند. من به دادستان ، قاضی ناظر و قاضی اجرای احکام مراجعه و نسبت به این امر اعتراض کردم. دادستان کرج و قاضی ناظر که هیچ جوابی ندادند اما قاضی اجرای احکام گفت پدرت انسان نیست. آدم نیست و کلی توهین کرد. گفتم پدر من با این وضعیت جسمی در قزل حصار دوام نمی آورد. گفت ما او را به قزل حصار بردیم که بمیرد. یعنی رسما و مستقیما همین جواب را به من داد. بعد از آن هم پیگیری هایمان هیچ پاسخی نگرفت. هیچ وقت هم که اجازه گرفتن وکیل ندادند و پدرم وکیلی هم ندارد".
خانم پورشجری می افزاید: "از زمانی که پدرم بازداشت شد تاکنون هیچ وقت اجازه ملاقات حضوری ندادند. دو هفته یکبار ملاقات کابینی داریم".

او سپس می گوید: "الان هم بیش از هرچیز وضعیت سلامتی پدرم برای ما مهم است. او باید به بیمارستان منتقل و تحت عمل جراحی قرار بگیرد. وضعیت زندان قزلحصار هم برای او واقعا خطرناک است. این گرانی ها و وضعیت اقتصادی ایران بر وضعیت داخل زندان و زندانیان هم خیلی تاثیر گذاشته به طوریکه ۵ – ۶ ماه گذشته وسایل بهداشتی برای شستشو نمی توانند تهیه کنند. زندان به شدت کثیف است. برای تخت باید پول بپردازند وگرنه تختی به آنها برای خواب داده نمی شود. همیشه هم دعوا و سر و صدای دعوا و استرس ناشی از آن است. تا جایی که پدرم در یکی از نامه هایش وضعیت زندان قزلحصار را به یک باغ وحش تشبیه کرده بود.

آرین میرذوالفقاری

۱۳۹۲ فروردین ۲۴, شنبه

پوریا فرازمند، وبلاگ نویس و فعال سایبری در کرمانشاه بازداشت شد.



پوریا فرازمند، وبلاگ نویس و فعال سایبری، روز یکشنبه ۱۸ فروردین ماه در کرمانشاه بازداشت شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر این دانش آموخته دانشگاه کرمانشاه، روز یکشنبه هفته گذشته، در حالیکه جهت برخی امور مربوط به فارغ التحصیلی خود به دانشگاه مراجعه کرده بود، متوجه احضار خود توسط حراست دانشگاه می شود، که هنگام خروج از درب دانشگاه، توسط چند تن از ماموران لباس شخصی مجهز به بیسیم و سلاح کمری متوقف و بازداشت می شود.
دانشجویان و شاهدان عینی نیز گزارش داده اند که هنگام دستگیری آقای فرازمند، ماموران برخوردی خشونت بار داشته و وی را مورد ضرب و شتم و هتاکی قرار دادند.
همچنین «م. سیدی»، یکی از مامورین حراست دانشگاه نیز، پس از ربایش و دستگیری فرازمند، به مقابل درب دانشگاه آمده و ضمن اهانت به دانشجویانی که در آن محل تجمع کرده بودند، وبلاگ نویس بازداشتی را "جاسوس"، "تجزیه طلب" و "مرتبط با کشورهای بیگانه" ذکر کرد.
گفتنی است، پوریا فرازمند، نویسنده وبلاگ «آزادی برای همگان»، و همچنین عضو هیئت تحریریه نشریه دانشجویی توقیف شده «مُشت» بود و بنا به اظهارات دانشجویان و برخی شاهدان، هیچگونه مطلبی در خصوص "تجزیه طلبی" یا "همکاری با بیگانگان" در وبلاگ یا نوشته ها و اظهاراتش نبوده است و تنها به انتقادات سیاسی می پرداخت.
هنوز از محل نگهداری و وضعیت این وبلاگ نویس بازداشتی خبری منتشر نشده است.
طی ماههای اخیر، تعدادی از وبلاگ نویسان، فعالان سایبری و منتقدین فعال در شبکه های اجتماعی، در شهرهای مختلف استان تهران، البرز، فارس، کردستان، خراسان رضوی و اصفهان بازداشت شده اند.
 

۱۳۹۲ فروردین ۲۰, سه‌شنبه

نامه سرگشاده آقای علی جهانی (اعضای سابق نادم گروهک تروریستی مجاهدین) به سفیر کردواسی در سوئیس



علی جهانی
08.04.2013
جناب سفیرمحترم کشور کراواسی در سوئیس ؛ من از طریق رسانه های سازمان مجاهدین مطلع شدم که مریم رجوی با شما در سوئیس دیدار حضوری داشته است تا با سوء استفاده سیاسی از شخصیت حقوقی تان شما را تشویق به حمایت از سیاست های تروریستی و فرقه گرایانه این سازمان نماید . اینجانب علی جهانی فرد که یکی از قربانیان این سازمان هستم و به مدت بیست سال از بهترین دوران عمرم یعنی جوانی ام را در این سازمان هدر دادم ؛ لازم می بینم نکاتی را در رابطه با این گروه تروریستی بعرض جنابعالی برسانم .
یکم: این سازمان از حالت یک گروه سیاسی خارج شده وبصورت فرقه ای اداره می شود ؛ مسعود رجوی که بیش از چهل سال هست که خودش را رهبر این گروه می داند و مریم رجوی هم که بیش از بیست سال هست که توسط شوهرش بعنوان رئیس جمهور مادام العمر برگزیده شده است که دیکتاتور هایی نظیر صدام و قذافی را توی ذهن تداعی می کند .لذا ایشان که با شما ملاقات کرده اند به هیچ وجه نماینده مردم و مقاومت ایران نیستند
دوم: این گروه تروریستی بدلیل اینکه در زمان صدام در جنگ بین ایران و عراق بعنوان ستون پنجم عمل می کرد نه تنها از هیچگونه حمایت مردم ایران برخوردار نیست بلکه بشدت مورد انزجار و تنفر مردم ایران هست و همچنین این گروه بدلیل سکت بودن و تمامیت خواه بودن و کیش شخصیت داشتن در بین گروههای سیاسی داخل و خارج ایران از هیچ جایگاهی برخوردار نیست بنابر این ایشان و سازمان مجاهدین نمی تواند نماینده واقعی مردم ایران باشد .
سوم: این سازمان فرقه گرا تمام مخالفین خود را در درون تشکیلات سرکوب می کند و با دایر کردن زندان و شکنجه و اعدام نیروها را مجبور به اطاعت از فرامین رهبری می کند
چهارم: رهبری این سازمان با راه اندازی طلاق اجباری زنان را از مردان جدا کرده و فرزندان خردسال را آواره خارج کشور کرده و مسعود رجوی با زنانی که از شوهرانشان به زور جدا شدند برای خودش یک حرمسرا راه انداخته است .
پنجم: مریم رجوی که خودش با توافقی که با وزیر خارجه وقت آمریکا داشت با انتقال نیروها به کمپ موقت لیبرتی موافقت کرده و اکنون به دروغ مدعی شده که نیروها با زور به لیبرتی منتقل شده اند و باز به دروغ مدعی می شود که اشرف جای امنی هست و خواستار برگشت نیروها به اشرف می گردد . در صورتی که این سازمان و رهبری آن با سیاست های فرقه گرایانه و خشونت طلبانه خودش مسبب اصلی کشته شدن نیروها در عراق می باشد .
ششم: رهبری این فرقه در حالی که نه تنها با کمیساریای عالی پناهندگان در جهت انتقال نیروها به کشورهای امن ثالث همکاری نمی کند بلکه از هیچ کارشکنی دریغ نمی کند و با راه اندازی نشستهای مغز شویی نیرو ها را از همکاری با سازمان ملل جهت انتقال به کشور ثالث باز می دارد .
جناب سفیر ؛ سئوال بنده از شما اینست که آیا درست هست شما بعنوان یک شخصیت سیاسی کراواسی تحت عنوان سفیر در کشور سوئیس با رهبر یک فرقه تروریستی و تمامیت خواه و سکت دیدار داشته باشید تا از شما در جهت مطامع خودش سوء استفاده نمایند ؟
در ضمن اینجانب و دیگر دوستان جدا شده از این سازمان فرقه گرا خواستار ملاقات با شما هستیم تا جنایات ضد حقوق بشری که به دستور خانم رجوی و شوهرش در این سازمان اتفاق افتاده و ما قربانیان آن هستیم را به اطلاع جنابعالی برسانیم .

با احترام
آرین میرذوالفقاری